این تصور که ایالات متحده دیگر به منابع نفتی منطقه وابسته نیست، با واقعیت های بازار جهانی نفت تایید نمی شود، اما تصمیم گیری معاصر آمریکا را شکل می دهد. ایالات متحده از رهبری دیپلماتیک در روند صلح خاورمیانه و مدیریت درگیری در سراسر منطقه عقب نشینی کرده است.
ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه: نقش آمریکا در منطقه در حال تغییر
برای حدود ۲۰ سال پس از پایان جنگ سرد، پویایی قدرت منطقهای خاورمیانه نسبتاً باثبات بود و ایالات متحده قدرت بیرقیب و مسلط خارجی بود. امروزه ترکیبی از تحولات، انقلاب ها و جنگ های داخلی در منطقه، خستگی جنگ ایالات متحده، انقلاب انرژی شیل و بازگشت رقابت قدرت های بزرگ به طور چشمگیری ژئوپلیتیک خاورمیانه را متحول کرده است. در سپتامبر ۲۰۱۸ ، بروس جونز، مدیر برنامه سیاست خارجی بروکینگز، ۱۰ کارشناس بروکینگز جفری فلتمن، سامانتا گراس، مارتین ایندیک، کمال کیریشچی، سوزان مالونی، بروس ریدل، ناتان ساکس، آماندا اسلوات، آنجلا استنت و تاماراف را گرد هم آورد. ویتز برای بحث در مورد صف بندی های ژئوپلیتیکی جدید در خاورمیانه و آینده سیاست ایالات متحده در منطقه. متن ویرایش شده زیر ارزیابی آنها از چشم انداز ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه را منعکس می کند. واقعیت و تصور خروج آمریکا از منطقه؛ منافع و اهداف استراتژیک بازیگران اصلی منطقه ای؛ تعاملات بین این بازیگران منطقه ای، از جمله در جنگ های نیابتی؛ و توصیه های سیاستی برای استراتژی ایالات متحده در آینده.
خلاصه
تصور خروج ایالات متحده از خاورمیانه واقعیت را بیش از حد نشان می دهد، اما نفوذ آمریکا در منطقه قطعا در حال کاهش است. ایالات متحده حضور نظامی قابل توجهی در منطقه دارد، اما مردم آمریکا از مشارکت نظامی در درگیری های خاورمیانه حمایت محدودی دارند. این تصور که ایالات متحده دیگر به منابع نفتی منطقه وابسته نیست، با واقعیت های بازار جهانی نفت تایید نمی شود، اما تصمیم گیری معاصر آمریکا را شکل می دهد. ایالات متحده از رهبری دیپلماتیک در روند صلح خاورمیانه و مدیریت درگیری در سراسر منطقه عقب نشینی کرده است. ایالات متحده فقط بر روی مسائل مربوط به ایران تمرکزی پایدار اما نه ثابت داشته است.
سایر بازیگران خود را وارد تصمیم گیری های منطقه ای کرده اند. همانطور که این دو دینامیک همگرا می شوند، یک ساختار ژئوپلیتیکی جدید در حال تکامل است. این منطقه دارای شش کشور اصلی است: عربستان سعودی، ایران، ترکیه، اسرائیل، ایالات متحده و روسیه. دیگران، مانند مصر، برخی از نفوذ گذشته خود را حفظ می کنند، هرچند در سطوح قابل توجهی کاهش یافته است. چین در حال حاضر نقش محوری در هدایت امور منطقه ای ایفا نمی کند، اما در حال ایجاد روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود در سرتاسر منطقه است و آماده است که در آینده تأثیرگذارتر باشد.
بازیگران اصلی اهداف استراتژیک مشخصی دارند. ایران و عربستان سعودی به دنبال تعادل یکدیگر هستند. اسرائیل به دنبال مقابله با جاهطلبیهای هستهای و منطقهای ایران است و به جای حل مناقشه، رویکرد مدیریت مناقشه را در قبال فلسطینیها اتخاذ میکند. این کشور در هدف استراتژیک مهار ایران با عربستان سعودی شریک است، اما عربستان سعودی و افکار عمومی عرب محدودیت هایی را برای عمق همکاری عربستان و اسرائیل قائل هستند. ترکیه استراتژی دوگانه اسلامی-ملی گرایانه دارد و به طور فزاینده ای درگیر مسائل منطقه ای است. روسیه به دنبال حفاظت از حاکمیت دولت و به دست آوردن نفوذ به هزینه ایالات متحده است.
انشعاب در شورای همکاری خلیج فارس منجر به تقویت روابط بین ترکیه و قطر شده است، دو قدرتی که با اخوان المسلمین همسو یا همدل هستند، در مقابل عربستان سعودی و امارات متحده عربی که مخالف اخوان المسلمین هستند. این جدایی قطر را به سمت روابط نزدیکتر با ایران سوق داده است، احتمالاً به طور موقت. تلاش های دیپلماتیک آمریکا برای رفع شکاف به نتیجه نرسیده است. علاقه پرزیدنت ترامپ به ایجاد یک اتحاد جدید امنیتی خاورمیانه به دلیل این اتفاق و سایر تحولات به تعویق افتاده است.
استراتژی آمریکا در منطقه در بهترین حالت سردرگم است. تعامل دیپلماتیک ایالات متحده برای فشار برای یک چارچوب اقتصادی و نظامی منطقه ای که از ثبات حمایت می کند و دسترسی ایران را محدود می کند ممکن است هنوز نتایجی را به همراه داشته باشد، اما این امر مستلزم آن است که ایالات متحده شرکای احتمالی خود در منطقه را متقاعد کند که قدرت باقی مانده است.
منبع: https://www.brookings.edu